سیخونک

پیکت رو به سلامتی کی زدی

وقتی که من سرمست رویای تو بودم

پیکت رو به سلامتی کی زدی

وقتی که من

از جام نگاهت

توی یه تصویر 

جرعه جرعه عشق نوشیدم

پیکت رو به سلامتی کی زدی

وقتی که من

تنها

در حسرت لمس دستات

خماری می کشیدم

پیکت رو به سلامتی کی زدی؟َ

 

نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت 11:27 توسط مریم| |

 ای کاش حریم خصوصی آدما هم مسواکشون بود

 
یا مثلا یه حصار نامرئی داشت که هرکس بی اجازه قصد وارد شدن داشت
 
با مخ میخورد بهش 
 
آخه  اگه موبایل یه وسیله ی خصوصی نبود که ...
 
هر یک از اعضای خونواده یکی واسه خودش نداشت!!
 
یا اگه پسووردامون عمومی بود که به شکل ستاره "*" نمایش داده نمیشد!!
 
*****
 
صحبتم در مورد خونه که یه حریم خصوصی
 
نسبت به یه اجتماع بزرگه ، نیست
 
یا در مورد احساس و عاطفه ای که یه روزی با کسی شریک میشی.
 
از حریم خصوصی فردی آدما
 
یا همون حریم شخصی اشون حرف می زنم
 
نمی دونم چرا بعضی از آدما فکر می کنن همین که با کسی ازدواج کردند ،
 
یا رابطه ای به هر شکل برقرار کردند ،
 
دیگه مالک مطلق روح و جسم و افکار شریکشون هستند.
 
نمی خوان بپذیرن که لحظه هایی تو زندگی همه ی آدما هست ..
 
که دوست دارن فقط مال خودشون باشن.. 
 
قلبا دوست ندارن اون لحظه ها رو با کسی ،
 
حتی عزیزتزین هاشون قسمت کنن.
 
این خیانت نیست اگه
 
شریک زندگی اتون دوست داره مشکلی رو خودش به تنهایی حل کنه.
 
این خیانت نیست اگه
 
شریک زندگی اتون دوستان اجتماعی زیادی داره و بر حسب اتفاق ،
 
با یکی اشون صمیمی شده.
 
*****
اگه تو انتخاب شریکت درست عمل نکردی
 
بدون ، که حتی با وجود ذره بین تو 
 
کاری رو که دوست داره ،تحت هر شرایطی انجام میده..
 
اگه درست انتخاب کردی
 
پس به حریم شخصی اش احترام بذار
 
اجازه بده لحظه هایی برای خودش باشه
 
دوستان و ارتباطات اجتماعی خودشو داشته باشه
 
مطمئن باش از چهار چوبش خارج نمیشه اگه
 
به حق و حقوق شخصی اش احترام بذاری و ناخواسته اونو به سمتی سوق ندی
 
که ازش گریزونی 
 

 

 
خیانت !!

 

 

 

 

 

 
*****
 
یاد بگیر
 
یاد بگیریم 
 
که حریم شخصی آدما حق مسلم اوناست
 
و هیچ کس 
 
حتی نزدیکترین فرد به اونها
 
حق نداره 
 
این حق رو ازشون بگیره.
 
 
و این یه تعامل دو طرفه ست
نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 11:13 توسط مریم| |

روزنامه

بخش سیاسی:

انرژی هسته ای ، مذاکرات 1+5 ، ادامه ی تحریم های جهانی و اختلافات

مجلس و  هیات دولت ...

"اونقدر پخش و پراکنده ست که حتی اگه بتونی چیزی هم سر در بیاری

مدام باید یه سوال توی سرت بچرخه که کی راست می گه و کی .... ؟؟ "

بخش اقتصادی:

معضل تحریم های اقتصادی و عدم ورود کالاهای ضروری و در نتیجه

افزایش بیکاری

کمبود سرمایه و افزایش روزانه ی قیمت نان و لبنیات و .....

سریال دنباله دار یارانه های نقدی!

افزایش اجاره بهای مسکن رو هم که نگو و نپرس...

"وقتی به درآمد ماهیانه ی خودم نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که

برای حفظ سلامتی ام!! این صفحه رو کلا نخونم بهتره.

تازه باید خوشحال باشم که هنوزم سرکارم! "

بخش حوادث:

مرد شیشه ای همسر خود را در آتش سوزاند..

مرد شیشه ای فرزندان خود را با شلیک گلوله به قتل رساند...

جوان معتاد مادر خود را با روسری خفه کرد.. خواستگار جوان پس از شنیدن

جواب منفی دختر محبوبش با اسید پاشی از وی انتقام گرفت !

"دچار افسردی شدم .. فکر کنم باید برم پیش یه روانشناس..

آره حتما..همین امروز!! "

بخش اجتماعی:

این قسمت از روزنامه کاملا مردونه ست! ..

باید شأن و منزلت ! زن حفظ بشه.

جداسازی بخشهای زنان و مردان در اماکن دولتی و دانشگاه ها ..

گشت های ارشاد! و بگیر بگیر و ....

بعد از حسرت به دل گذاشتن خانومها برای ورود به استادیوم های ورزشی،

اینبار

ممانعت از ورود زنان به سینماها جهت تماشای فوتبال یورو 2012!

" هیچ وقت فکر نمی کردم موهام تا این حد جذاب! باشه ..

می گم اگه یه سانتی... نه.. از ته

بتراشم ، فکر کنم نیمی از مشکلات مملکتم حل شه "

بخش ورزشی:

آخ جون ..برای تمدد اعصاب هم که شده بیایین دمی فارغ از دنیای پیچیده ی

سیاست و حوادث تلخ و مرگبار ، گرونی و بیکاری و بگیر بگیر ...

کمی هم به ورزش های مهیج و فرح بخش فکر کنیم..

مشکلات مدیریتی.. افشاگری فلان بازیکن ..

اختلاف کاپیتان با مربی معروف!!.. قرارداد های میلیاردی بازیکنان کهکشانی

(فقط نمی دونم چیشون کهکشانیه ... البته جز مبالغ قرارداداشون)..

تیم ملی فوتبال صفر _ ؟ صفر...

عدم صعود تیم ملی والیبال به مسابقات المپیک 2012 ....

" ای بابا ... همون بهتر که در بی خبری سر کنیم

فکر کنم کلا فکر نکنم بهتر باشه!

خوش به حال دیوونه ها

اصلا بی خیال خبر و روزنامه !!!  

 

نوشته شده در چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:38 توسط مریم| |

گشت گرداگرد مهر تابـــــــــنـاک ایـــــــــران زمیـــــن

روز نو آمد و شد شــــــــــادی برون زندر کمین

 

ای تو یزدان ای تو گرداننده ی مهر و سپهر

برتـــــــریــــــنش کن برایـــــــم این زمان و این زمین

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:,ساعت 9:28 توسط مریم| |

مدتیه که هر روز یه مطلب تکراری رو توی تموم روزنامه ها می خونیم .

و البته ، فقط می خونیم و می خونیم و ... کاری هم از دستمون بر نمیاد.

اصولا صبر و تحمل ایرانی زیاده !!

قطعی اینترنت و پروتکل HTTPS و VPN و زمزمه های قطع ارتباط جهانی و

راه اندازی اینترانت (اینترنت ملی) ، مدتیه که بحث جنجالی تموم روزنامه ها و محافل شده.

 

و اینطور که معلومه ،

قطعی اخیر اینترنت و عدم دسترسی به یاهو میل و جی میل ،

هیچ ارتباطی با لنگر کشتی و دم نهنگ و پای خروس بی محل و

دندون های تیز آقا موشه نداره.

این دفعه ظاهرا سرورهای کشورهای خدمات دهنده دچار مشکل شدند!!!!

 

استفاده از VPN هم در هاله ای از ابهام باقی مونده .

اینکه بالاخره استفاده از وی پی ان جرم محسوب می شه یا نه؟

مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرده که VPN غیر قانونی نیست

و در قانون جرایم رایانه ای هیچ ماده ای مبنی بر این که

پروتکل VPN غیر قانونی است وجود ندارد.

خب استفاده از ایمیل ها (یاهومیل و جی میل) هم که کاملا آزاد و قانونیه.

 

حالا

استفاده از VPN که جرم نیست ، برای دسترسی به ایمیلهایی که

اصصصصلاااااا جرم نیست ...

غیر قانونیه

و کاربر به حبس محکوم میشه !!!!!!!


نوشته شده در سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:,ساعت 20:38 توسط مریم| |

پیشرفت آرزوی شیرین بشریت !

همه ی ما هر روز ، هر لحظه کارهایی رو انجام میدیم یا

اهدافی رو دنبال می کنیم که بتونه باعث پیشرفت ما بشه.

پیشرفت هر یک از اعضای یه خونواده می تونه موجب پیشرفت یه اجتماع و

در نتیجه یه ملت بشه.

*******

خب حالا این همه اعتراض برای چیه؟؟؟؟

مگه چه اشکالی داره که ارزش دلار هر روز ...

هه

هر لحظه در حال پیشرفته؟؟؟!!!

مگه چیه که قیمت سکه های طلا در طول تنها یه نیم روز ،

مبلغی نزدیک به صد هزار تومان پیشرفت داشته باشه؟؟؟

هی وای من!

آخه مگه چه ایرادی داره که همینجور یهویی انقد خودکفا شدیم که

دیگه نیازی به وارد کردن کالا..

از پزشکی و دارویی گرفته تا... آرایشی و بهداشتی

نداشته باشیم؟؟؟!!!

آخه چرا انقد تلاش می کنین که برای ورود کالا از راه های قانونی و غیر قانونی

ارز از این مملکت خارج کنین؟؟؟

چرا به این همه پیشرفت اعتراض دارین؟؟؟

وای که چقدر مردم بخیلن!!

نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:,ساعت 20:32 توسط مریم| |

 

داشتم به این موضوع فکر می کردم که این دروسی که

توی دوران تحصیلمون می خونیم اصولا به چه دردمون می خورن!!!

نه اشتباه نکنین . نمی خوام راجع به موضوعات تکراری بیکاری افراد

تحصیل کرده و یا اینکه هیچ کس سر کاری که به تخصص و

مدرکش مربوطه نیست ،صحبت کنم.

*****

این فکر که این معلمامون چی یادمون دادن تو دوران مدرسه ،

چی یاد گرفتیم که گاهی توی یه حساب کتاب ساده!!!!! می مونیم؟!

شایدم تقصیر اونا نبوده.

آره حتما نبوده. چون قطعا اونا هم فکر نمی کردن روزی ،

یکی از روزهایی که به سن و سال ما و عمر ما قد بده ،

نیاز داشته باشیم که یه چیزایی رو روی کاغذ بیاریم

که تا حالا حتی حرفش هم نشنیده بودیم.

معما طرح نمی کنم دوستان .

هه.

موضوع خیلی خنده دارتر از این حرفاست.

موضوع سر یه عدد ریاضیه.

آره.

یه عدد ریاضی

سه هزار میلیارد تومن!

شاید باور نکنین. ولی برای نوشتن صفرهای ساده ی جلوی عدد سه 3

اختلاف نظر وجود داره.

راستی ، سه هزار میلیارد تومان یه 3 با چند تا صفر خوشگله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

نوشته شده در جمعه 8 مهر 1390برچسب:,ساعت 17:23 توسط مریم| |

 

دوباره ناکامی و دوباره حسرتی که به دل همه مشتاقان گذاشته شد!

چند ماه پیش که از طرح لوگوی المپیک لندن پرده برداری شد

مسئولان بلند پایه !! ورزشی کشورمون از این طرح ابراز نارضایتی کردند

و دلیلشون هم شباهت این طرح که در واقع همون عدد 2012 به شکلی

خاصه ، به نمادی از اسرائیل بود

و این نارضایتی به جایی رسید که آقایون اعلام کردند ،

بازیهای المپیک رو تحریم می کنند و توی این بازیها شرکت نمی کنند.

حالا اینکه مسئولان برگزاری این بازیها در لندن در جواب این تهدید

چه ها گفتند ..... بماند!

**************************

حذف تیم ملی فوتبال بانوان به دلیل برخورداری از حجاب!

نکته سوال برانگیز این قضیه این بود که فیفا در مرحله اول بازیها

رضایت خودشون رو از محجبه بودن فوتبالیست های ما اعلام کرده بودند

ولی در مرحله دوم این رقابت ها ، وقتی تیم مقتدرانه ،

به عنوان تیم اول گروه به مرحله بعدی صعود کرده ،

به دلیل نامعلومی حجاب بازیکنان رو بهانه ای برای حذف تیم از این

سری رقابتها قرار میدن و ...

**************************

و حالا حذف تیم ملی امید کشور!

این جریان که دیگه از همه عجیب تره.

تیم با اقتدار کامل در اربیل عراق تیم میزبان رو با نتیجه

یک بر صفر

میبره و درست در روز بازی برگشت تیم در تهران ،

به تیم اعلام میشه که نتیجه بازی رفت

سه بر صفر

اعلام شده به دلیل اینکه تیم از یک  بازیکن دو اخطاره

استفاده کرده و ...

و حالا تنها با تفاضل چهار گل می تونن صعود کنن!

تیم بی انگیزه ، بی روحیه و جوان در تهران با دریافت

2 گل بازی رو واگذار می کنه و از این رقابتها حذف میشه.

جالب اینجاست که هیچ کدوم از مقاماتی که مقصرین واقعی

این اتفاق بودند ، مسئولیت این جریان رو به گردن نگرفتند و

افرادی از فدراسیون اخراج شدند که کمترین تقصیر رو داشتند!

*****************************

حالا سوال اینه که آیا واقعا این اتفاقات تلخ هیچ ارتباطی با

اظهار نظر آقایون در مورد تحریم بازیها نداره ؟؟؟؟

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:,ساعت 11:35 توسط مریم| |

گاهی وقتا مثل امروز دلم می خواد بزنم کامپیوترم رو خرد کنم 

آخه کامپیوتر به چه دردم می خوره وقتی نمی تونم از مزایای داشتنش

استفاده کنم ؟!

چند روزی هست که دنبال چند تا خبر ورزشی می گردم.

اون هم نه خبرهای خارجی . خبر راجع به باشگاه های فوتبال ایران!!

وقتی عنوان درخواستت رو توی موتورهای جستجوگر می زنی ،

1000 تا سایت و وبلاگ و....باز میشه.

با خوشحالی می ری سراغ یکی از سایت های رسمی و در کمال ناباوری

می بینی که فیلتر شده !

 !!!!!سایت ورزشی !!!!

چند مورد دیگه رو هم انتخاب می کنی و متوجه می شی که

اگه از فیلتر شکنت استفاده کنی کمتر حرص می خوری!

ولی حالا یه مشکل دیگه داری . بعضی از سایت هایی که بدون فیلترشکن

به راحتی باز می شدن حالا خطا میدن. یعنی با پروکسی باز نمیشن!!!!!!

مجبور می شی یه فهرست از اسامی سایتهای فیلترشده و آزاد

تهیه کنی تا بعد ازچندین مرتبه کانکت شدن و دیس ک.... شدن

بالاخره بتونی محتوای اونها رو ببینی.

حالا تصور کنین با تمام این سختی ها سایت مورد نظرت رو باز کردی،

وقتی میری سراغ خبرها دوباره یه چیزی مثل پتک می خوره تو سرت  

خبرهای وب سایت رسمی مربوط به چندین ماهه پیشه

خواب اینا هم دست کمی از خوابیدن اصحاف کهف نداره ظاهرا!!!!!!!

وارد سایت صدا و سیما میشی تا لااقل تیتر خبرها رو بتونی بخونی.

به تاریخ بالای صفحه نگاه میکنی خوشبختانه تاریخ امروزه.

خبرهای صفحه ی اول خبرهای روز سیاسی هستند.

ولی وقتی به سراغ خبرهای ورزشی میری .....

دوباره لالا کرددددددددددن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

نوشته شده در یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:,ساعت 14:20 توسط مریم| |

شاید شما هم مثل من بارها با این کارشناس بعد ازاینا!! برخورد داشتین و حسابی هم

حرص خوردین و چون کاری از دستتون بر نمی اومده ، دندوناتونو به هم فشردین

وقتی برای گرفتن تاکسی در کنار خیابون می ایستی ،

حتما یکی از همین کارشناسان قلم به دست رو هم می بینی

که از ایستادن تاکسی جلوی پای مسافر ممانعت می کنن و

با این کار هر لحظه به ازدحام جمعیت کنار خیابون افزوده می شه و...

برای ورودی یه پل به بزرگراه ، جلوی عبور ماشینهای توی بزرگراه رو می بندن!!!

بازی با کلیدهای چراغ راهنمایی رو که دیگه نگو !

تغییر در زمانبندی چراغ ها و اعمال نظرهای شخصی بارها باعث

به وجود اومدن ترافیک های سنگین شده .

جناب کارشناس ! مدت زمان چراغ قرمز رو بیشتر می کنه

تا مثلا بار ترافیکی یه خیابون رو کم کنه ،

ولی صحبتش بدجوری با همکارش گل کرده و

کلا فراموش می کنه که باید چراغ رو سبز کنه .

ما می مونیم و یه ترافیک کیلومتری که توی مسیر دیگه ی چهار راه ایجاد کرده .

من نمی دونم اگه زمان بندی چراغ های راهنمایی کارشناسی شده نیست ،

چرا سر هر چهار راه کاشته شدن؟!

توی پیاده رو ، بی خبر از همه جا ، غرق در افکار و

مشکلات روزمره در حال حرکتی که یه دفعه

با صدای بوق یکی از موتور سواران قانون مند! چند کیلومتری ! به هوا می پری.

وقتی اعتراض می کنی فقط صدای گوش خراش گاز دادنشون نصیبت می شه و

جالب اینه که دقیقا از کنار همین کارشناسان ! سر چهار راه ها عبور می کنن و

جناب کارشناس که سرش با بازی کردن با کلیدهای محبوبشه ، یادش می ره

که موتور هم یه وسیله ی نقلیه محسوب می شه و عبورش از پیاده رو ممنوعه.

خیلی که بخوای مبادی اداب و قانون گرا باشی باید سر چهار راه بایستی

تا چراغ عابر پیاده سبز بشه و ....

ولی همین که زمان عبور عابرین می رسه ،

عملا راهی واسه حرکت کردن پیدا نمی کنی

چون تمام ماشینها روی خط عابر پیاده رو گرفتن و ....

و دوباره جناب کارشناس مشغوله سرگرمی محبوبشه!

ای کاش کلید چراغ های راهنمایی و تموم کردن برگه های جریمه

تنها دغدغه ی این آقایون کارشناس نبود و یه کمی هم به اصل قانون می پرداختند.

 

نوشته شده در شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 13:44 توسط مریم| |

اینطور که از یکی از دوستان خوبم شنیدم و در خبرها هم اومده بود ..

 هکرهایی از طرف دولت کشورمون در تلاشند که به رمزهای عبور

پست های الکترونیکی افراد (داخل کشور) دسترسی پیدا کنند.

من نمی دونم این کار غیر اخلاقی آیا به فعالیت های اینترنتی دولت مردان و

افراد برجسته ی اجتماعی محدوده یا شامل حال عموم مردممون می شه!!

**********************

- هی رفیق اصلا ازت توقع نداشتم که اینکارو باهام بکنی. من که کلی بهت تاکید کردم

که اون فرمول خصوصیه و کسی راجع بهش چیزی نمی دونه.

آخه این چه کاری بود تو کردی؟

* از چی حرف می زنی دوست من؟

- از همون دستور عملی که واست mail کرده بودم دیگه. ولی باید بهت تبریک بگم

چون هیچ وقت نمی تونستم به این سرعت و به این وسعت توی ایران پخشش کنم.

ببینم چطور تونستی اینکارو بکنی ُ هان؟

* والا من که هنوز نفهمیدم تو چی می گی رفیق!!!

- ای بابا دستور عمل پخت اون شیرینی رو می گم دیگه. ولی می دونی

راستشو بخوای یه نکته ی اساسی راجع به پختشو بهت نگفته بودم وحالا معلوم نیست

شیرینی ای که معرفی اش کردی چی از آب در بیاد

* هااااااااان !!!!!!

نوشته شده در شنبه 5 فروردين 1390برچسب:,ساعت 2:38 توسط مریم| |

هر روز عصر وقتی دارم از محل کارم بر می گردم ـ صحنه هایی رو می بینم که

 

گاهی حس می کنم به آخر رسیدم و دیگه دنیا ته کشیده!

دیدن بچه هایی که سن بعضیاشون به زور ۷ سال هم نمی شه.

با اون قدای کوتاه و اندام های ظریفشون.

وقتی بهت التماس می کنن که ازشون فال بخری و تو ....

وقتی بهشون دقیق می شی دلت می گیره ، با اون لباسهای کثیف و نامرتب.

شاید این چیزا دیگه ـ لااقل تو تهران عادی به نطر بیاد ولی

گاهی نمی تونی زیر لب نگی ....

چرا؟!

وقتی تو این هوا که سرما تا مغز استخون آدم نفوذ می کنه ، می بینی که

با همون لباسهای نازکشون ، روی پاهای کوچولوشون ـ روی زمین نشستن

وقتی گاهی از شدت سرما صورتاشون کبود شده و گاهی هم به گریه می افتن ـ

توی دلت می گی چه دنیای کثیفیه.

وقتی در طول روز انقدر آدمای جورواجور می بینی که به بهانه های مختلف ،

با ترفندهای مختلف ، دستشون رو به طرفت دراز می کنن و ازت کمک می خوان

و تو دیگه از بس گول ترفنداشونو خوردی خسته ای ـ

شاید بتونی بی تفاوت از کنار این موجودات کوچک هم بگذری.

ولی آیا واقعا می شه نادیده گرفتشون؟!

بچه هایی که اصلا نمی تونی مطمئن باشی واسه خونوادشون کار می کنن

یا یه آدم بی عار و بی عاطفه که این فرشته های کوچولو رو دست آویز خودش کرده.

من نمی دونم آیا ما توی کشورمون کانونی داریم که از این بچه ها ـ

بی سرپرست یا بد سرپرست حمایت کنه یا نه؟!

چرا کسی به فکر آینده ی این بچه ها نیست؟!

به فکر سلامتشون ـ

زندگیشون ؟!

چرا؟!

پس کجاست این مرکز حمایت از کودکان ؟!

 

نوشته شده در شنبه 15 اسفند 1389برچسب:,ساعت 2:35 توسط مریم| |

یادمه بچه که بودیم ـ یکی از شعارهای معروفمون همیشه خودکفایی و استقلال بود.

 

ولی افسوس!

روز به روز دریغ از دیروز!

الان دیگه به جایی رسیدیم که باید تخم مرغ از خارج از کشور وارد کنیم تا

بلکه بتونیم نرخ تخم مرغ های وطنی رو کاهش بدیم.

راستی می گم نکنه این آلودگی هوای شهرها روی مرغهای بخت برگشته تاثیر گذاشته

که می گن عقیم!! شدن و تخم نمی ذارن؟!

ممکنه؟؟

نتیجه می گیریم که باید به حرفهای بعضی از علما گوش کنیم و

به تک فرزندی قناعت نکنیم.

چون اگه به همین روال پیش بره ـ چه بسا که فردا ـ زنان و مردان ما هم دیگه

قادر به بچه دار شدن نباشن و ........

خب اونجوری حتما مجبور می شیم انسان از کشورهای اطراف وارد کنیم!!!!

نوشته شده در شنبه 8 اسفند 1389برچسب:,ساعت 2:34 توسط مریم| |

هر روز صبح که از خواب پا می شی باید خودتو برای انواع خبرها و اتفاقات

 خوب و میمون ! آماده کنی.

هر روز یه خبر جدید می شنوی که می تونی تا مدتها با دوست و آشنا راجع

به اون صحبت کنی و از یه تبادل نظر داغ داغ لذت ببری.

من که از شنیدن این خبر لذت بردم. چون بالاخره می تونم بفهمم که انسانهای نخستین

چه جوری زندگی می کردن!

یکی از مسئولین توی یه برنامه پر طرفدار رادیویی

از پیشنهادی که برای پایه حقوق سال جدید به مجلس ارائه شده صحبت می کرد.

ایشون گفتند که هر سال برای تعیین پایه حقوق ،

حداقل نیازهای یک انسان رو در نظر می گیرن و

مبلغی رو برابر اون نیازها به مجلس ارائه می دن.

اما امسال ( نمی دونم به چه دلیلی ؟!) مبنا رو گذاشتن روی مواد غذایی .

یعنی حداقل میزان کالری رو که یک موجود زنده بهش نیاز داره

تا زنده بمونه رو محاسبه کردن و بر طبق اون مبلغی رو

برابر پانصدو پنج هزار تومان (۵۰۵۰۰۰۰ ریال)

برای پایه حقوق سال آینده به مجلس پیشنهاد دادند.

از اونجا که خیلی ها حقوق دریافتیشون از پایه ی تصویب شده ی وزارت کار

فراتر نمی ره در نظر یگیرید که حتی در صورت تصویب این مبلغ

که فاصله ای دویست هزار تومانی با پایه حقوق امسال داره

وضعیت بیشتر از نیمی از مردم ما چی می شه؟

کرایه ی خونه .......... نمی دیم

پول آب و برق و ....

( البته به غیر از مبلغ یارانه که بهمون اهدا !!! می شه)....... نمی دیم

کرایه ی تاکسی و بلیت اتوبوس ........ نمی دیم

با برو بچ واسه تفریح و تمدد اعصاب بیرون........ نمی ریم

از همه مهمتر

کیف و کفش و لباس هم ............... نمی خریم

فقط اون قدری می خوریم که از گشنگی نمی ریم

خب مگه انسانهای نخستین اینجوری زندگی نمی کردن؟!

مگه ما چیمون از اونا کمتره؟!!!!

 

نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت 2:31 توسط مریم| |

چه مملکت قانون مندی داریم ما.

 من نمی دونم چرا قانون با پزشکانی که با تشخیص نادرستشون

باعث مرگ یه انسان می شن برخورد قاطعی نمی کنه ؟!

انگار اینجا آخرین چیزی که ارزش داره جون آدماست.

یکی نمی تونه درد رو درست تشخیص بده و برای حفظ غرورش !!

بیمار رو با گفتن این جمله که

"شما هیچ مشکلی ندارید"

راهی خونه می کنه و بیمار بخت برگشته چند روز بعد

جلوی چشمای حیرت زده ی خانوادش از دنیا می ره

و دیگری این اجازه رو به خودش می ده که با بیمارش

مثل موش آزمایشگاهی رفتار کنه و

علی رغم عدم تشخیص بیماری انواع و اقسام دارو ها رو روی بیمار تست کنه

تا این موش!! نه . ببخشید، انسان، نه تنها دردی ازش درمان نشده بلکه

به انواع بیماری های دیگه هم مبتلا بشه.

یکی هم میاد به جای تیروئید پارا تیروئید رو بر می داره و

یه عمر بیمارش رو با عذاب و رنج

زندگی با مصرف روزانه ۹۰ قرص و دارو فقط برای زنده موندن رها می کنه.

چرا کسی جوابگوی این مسائل نیست؟!

چرا وقتی خانواده های داغدار و دردمند به مراجع مر بوطه شکایت می کنن

جواب درستی دریافت نمی کنن؟

چرا ؟ واقعا چرا برای یک بار هم که شده پروانه ی طبابت اینجور دکترا رو

لغو نمی کنن تا

درس عبرتی بشه برای نمام کسانی که به تنها چیزی که فکر نمی کنن

نجات جون یک انسانه؟؟!!

نوشته شده در شنبه 20 بهمن 1389برچسب:,ساعت 1:56 توسط مریم| |


Power By: LoxBlog.Com